فیلوسوفیا

۱۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

۲۹شهریور

دیشب حالم خوب نبود و خوب نبودنم داشت از چشمانم میزد بیرون..امشب حالم خوب نیست و خوب نبودنم دارد از دماغم میزند بیرون...فردا شب را خدا میداند؛ شاید باید مشمبایی، چیزی روی تشکم پهن کنم، احتمال شب ادراری ما بسیار است!!

فیلو سوفیا
۲۶شهریور

دارم به آدم بهتری در مسیر هدف تبدیل میشوم. امشب مادر گفت:« شقایق سعی کن امسال فرصت رو از دست ندی و برای اپلای تلاش کنی». حرفش یک حالت ملتمسانه ای داشت که از هر جمله ی انگیزاننده موثرتر بود. متوجه شدم حتی با پایه حقوق  ۴.۵  مادرم باز خوشحال تر است که من بروم. انگار راستی راستی باید بروم. دارم میروم.

شقایق(همکارم) استعفا داد ماه پیش. امروز بهم پیام داد و گفت عذاب وجدان داره که رفته و من رو دست تنها گذاشته. گفتم نداشته باشه و درکش میکنم. گفت رشته حقوق پذیرش گرفته از کانادا و انگلیس. خوشحال شدم براش. کلا از چند ماه پیش که تصمیم گرفتم حس کنم آدمای دیگه یه جورایی خود من هستن راحت تر زندگی میکنم و حسادت و ناراحتیم کم شده. حالا فکر کنید منم شقایقم، یعنی اسمم شقایقه، ببینید چقدر خوشحالم اصن:))

فیلو سوفیا
۲۵شهریور

امروز را مرخصی گرفتم برای درد زانو و رفتم استخر...الان بهترم. به خوابگاه گفتم اتاق دو تخته اگر در طبقه همکف خالی شد جابه جایم کنند. فردا باید به رئیسم بگویم یک جایی در طبقه همکف بهم بدهد چون اگرچه این اسکلت با من همکاری نمی کند، من تصمیم ندارم از همکاری با مجموعه دست بکشم، تازه دارم ابواب جدیدی از پوست کلفتی را به روی خودم می گشایم. 

فیلو سوفیا
۲۳شهریور

+ غم زمانه خورم یا فراغ یار کشم/ به طاقتی که ندارم کدام بار کشم؟

- مگه خری که بار بکشی؟ شل کن بابا!!

+://

فیلو سوفیا
۲۲شهریور

سامورایی اومده و من باید رو اعصابم کار کنم. انتظار داره تو روز تعطیلمون هم کار کنیم. امروز یه چی گفت تو گروه ناراحت شدم ازش، دیگه ویس نفرستادم. گروه رو میوت کردم چون امروز آفم و اون حق نداره ازم انتظار کار داشته باشه. رئیس ۱ هم اکی داده که ۵ شنبه تعطیلم پس گه خوریش به اون نیومده به عبارتی!!

بعد از میوت کردن گروه نشستم برنامه ی زندگیم رو تا آخر سال نوشتم. من جدا از کارمند بودن یه انسانم که برای آینده م آرزو دارم و اون اهداف برام مهمتر از کار هستن. برنامه ها به بازه ها و اهداف چند روزه  تقسیم شد که رسیدن بهشون راحت تر و قابل track کردن تر باشه. حالا باید بولدشون کنم، شبا خوابشونو ببینم و به هیشکی اجازه ندم مانع رسیدنم بهشون بشه، حتی خودم!! ۱ شنبه ددلاین اوله، ببینیم چی میشه.

فیلو سوفیا
۲۱شهریور

امروز مفصل بود ولی چون الان چشمم میسوزه بگم که در کل خوب بود...به یکی از همکارا که براش کیک خریده بودیم و مثلا گودبای پارتی رفتنش به کانادا رو گرفته بودیم گفتم که یه دسته گل برداره پرت کنه تا من بگیرمش و نفر بعدی که اپلای میکنه، من باشم!! زیبا نبود؟! 

رییس ۲ اومدن و خوشحال بودن... کلی هم از نتیجه ی خوب کارام تعریف کردن...حالا نمیدونم واسه نتیجه خوب کارام بوده واقعا یا اینکه دخترش قراره با یه پسر پولدار فایننس خونده، ازدواج کنه. آخر هفته بعد دعوتمون کرد بریم دماوند، خونه ش!! به من گفت خنده ت خیلی قشنگه!! کاش دختر همه ازدواج کنن اخلاقشون خوب بشه. دخترِ مادر و پدر من هم کیس مناسبش جلو راهش قرار بگیره، الهی آمین!!

فیلو سوفیا
۱۹شهریور

فردا احتمالا رییس دو از انگلیس بیاد، یه ماه داشتم راحت زندگی میکردما...از فردا هی قراره بیاد استرس بده و غر بزنه!! حالا خوبه اتاقش سوا شده، دیگه زیاد چوب لا چرخم نمیکنه...من هم بعد ۲ ماه یه مقدار چم و خم کار دستم اومده، شاید رفتارش انسان دوستانه تر شده باشه. آخرین پیام واتس اپی که بینمون رد و بدل شد یا شاید درستترش اینه که رد شد ولی بدل نشد، عکسی بود که بعد از یه روز از عکس قبلیش که توش در جواب از قیافه و تیپش تعریف کرده بودم، از خودش تو انگلیس فرستاده بود و اینبار من ازش تعریف نکردم چون حس میکنم نباید زیاد حس کنه که با هم دوستیم. حالا ممکنه با خودتون فکر کنید که طرف پسره و هم سن و سال من ولی خب سخت در اشتباهید ایشون خانومن و من از دخترش کوچیک ترم حتی!! مشکل اینه که ایشون اکثر عمرشون رو انگلیس بوده و خیلی اهل مقرراته و چیزی که ازش دیدم اینه که دوستی رو راحت فدای مقررات من دراوردیش می کنه و این برای من یه مقدار سخته، برای همینه که ترجیح میدم دوستیه عمیقی بینمون شکل نگیره اصلا، تا اینکه بگیره و بخواد با رفتارش از بین بره.

فیلو سوفیا
۱۹شهریور

تبدیل به آدم کمتر در مسیر رشد شخصی تلاش کنی شده ام. بعد از کار بی حوصله ام و نمی تونم اونجور که می خواستم جلو برم. فکر میکنم از یه لحاظ هایی خسته ام، دیرم، پیرم!! خانواده خوبه، دوستا خوبن، کار و حقوق و محیط کار خوبه، وضعیت جسمی هم شکر... ولی دلم بهونه میگیره، دوست داره عاشق بشه، دوست داره مورد عشق واقع بشه ...ولی نیست، آدمش نیست، آدمش بودن مسئله هست، مسئله ش نیست !!  

فیلو سوفیا
۱۷شهریور

باید از تعطیلات این هفته استفاده کنم. اون فایل اکسل لعنتی رو تموم کنم. مقاله م رو بنویسم. امروز کارا خوب بود. اشتباهی تو اطلاعات وارد شده م نبود. امیدوارم نتیجه هم خوب باشه. امیدوارم حقوق این ماه هم خوب باشه. امیدوارم تلاش های فردیم زیاد بشه. امیدوارم بتونم کارای خودمم به یه جایی برسونم تا اخر این ماه. کلا خیلی امیدوارم و خب تلاش هم باید کنم.

ف.واد امروز نامه استعفاش رو بهم نشون داد. بهش گفتم خدا کنه نری!! گفت: اینجوری نگو!! گفتم: «هر کی واسه خودش دعا میکنه.» تازه داشتم به بوی سیگارش عادت میکردم؛ یا وقتایی که پشت تلفن قربون صدقه دوست دخترش میرفت!! داشتم با یه شخصیت جدید اشنا میشدم. داشتم یه مدل دیگه زندگی رو درک میکردم. ف.واد آدم بدی نیست، باور کنید. بگید آنتیش رو حذف کنن.

فیلو سوفیا
۱۶شهریور

زمانی که داشتم جلو ۳ تا همکار دیگه تو اتاقمون با یکی از همکارام دعوا میکردم، رئیسم خوشحال و خندون اومد داخل؛ بعد خب من عصبانی بودم و می خواستم همه حرفم رو بزنم به عن آقا ولی نمی خواستم جلو رییس حرفی بزنم بهش!! این شد که نه گذاشتم و نه برداشتم، به رئیس میگم: ببخشید ما یه حرف خصوصی داریم، میشه شما برین بیرون!! بیچاره رییس با گفتن این جمله که: «همتون خودی هستید و فقط من غریبه ام» قهر کرد و رفت. 

فیلو سوفیا