فیلوسوفیا

۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

۲۷شهریور

اینجا خیلی برای دانشجوها و فارغ التحصیلان دکتری ارزش قائلن...مثلا بعد  گرفتن PhD می‌تونی بری دکتر رو به ابتدای اسم ID کارتت اضافه کنی...سالن غذاخوری ما با اساتید یکیه و غذامون هم همینطور...یکی از اساتیدمون که کووردینیتور دانشکده هم هست، همون که باهام مصاحبه کرد، بهمون گفت که طبیعیه فشار رومون باشه چون به یه کشور دیگه اومدیم و اگه مشکل فکری داشتیم می‌تونیم باهاش صحبت و مشورت کنیم و همه مسائل بین خودمون میمونه. یه سیستمی به اسم کروز هم هست در مواقع مشکلات به همه دانشجوها کمک میکنه!! مثلا فک کن تو خیابونی پول نداری اتوبوس سوار بشی زنگ میزنی بهشون مثلا ۶۰۰ یورو یا بیشتر میریزن به حسابت!! لازم هم نیست پولو پس بدی!! یه نکته جالب هم اینکه هیشکی منتظر نیست تو سوتی بدی و مسخره‌ت کنه!! اساس کار روی پیشرفت در کنار همدیگه هست...اکثر بچه ها مدرک قبلیشون رو به زبان انگلیسی گرفتن و بنابراین اسپیکینگ من از همه همکلاسیام ضعیف‌تره و خیلی پیش میاد که ساکت باشم یا اشتباه حرف بزنم ولی اونا سعی میکنن موضوع مشترک گیر بیارن و باهام درباره‌ش صحبت کنن:)

فیلو سوفیا
۲۶شهریور

بهتون نگفتم که پریروز اومدم فرانسه؟! حقیقتش اینه که بودن تو یه کشور خارجی غیر انگلیسی زبان انقدر هم که به نظر می‌رسید سخت نیست:) 

یه جورایی هیجان انگیزه؛ همش باید در حال اکتشاف و یادگیری باشم. حیف بود اگه تا آخر عمرم یه جا زندگی می‌کردم!!

فیلو سوفیا
۱۳شهریور

اومدم بگم که ویزام اومد!! همین.

قبل از اینکه یه اتفاق خاصی تو زندگی آدم بیفته، فکر میکنه اگه بشه چقدر هیجان‌انگیز و فلان و بهمانه. ولی وقتی که اتفاق میفته، شبیه آینه بغل پرایده که توش تاکید کرده «اجسام از آنچه در آینه می‌بینید، به شما نزدیک‌تر است.» بعدش فک میکنی اینکه پذیرش بگیری و تو این وضعیت کرونایی چند روز دیگه بخوای بری همچین چیز دوری هم نبود و این سرنوشت سریع جزئی از زندگیت میشه.

فیلو سوفیا
۱۱شهریور

یه جوری دوست دارم دیگه اینجا نباشم که با خودم میگم حتی اگه قرار باشه فقط به اندازه ۴،۵ سالی که قراره بلاد فرنگ دکتری بخونم زنده باشم، باز هم بعد از این مدت به ظاهر محدود از مردنم کمال رضایت رو دارا خواهم بود!! الان شاید با خودتون فک کنید که مثلا قراره اونجا چی کار کنم، نه والا؛ برم اونجا همچین جوگیر میشم مثل چی درس میخونم!! ولی همین قدر که یه جایی رو دارم که فقط واسه خودمه و نیاز نیست همیشه صدای بلند حرف زدن یا جر و بحث خانواده و رفت و آمدهای چسکی ملت رو تحمل کنم، برام یک دنیاست.

فیلو سوفیا
۰۷شهریور

دومین باری که به خاطر یه مسئله جنسی توسط خانواده بازخواست شدم سال اول دبیرستان بودم...شاید فکر کنید دوست پسری، چیزی داشتم و لو رفته بود!! نه، ابدا!! از کتابخانه مدرسه یک فیلم ایرانی گرفته بودم که با خانواده ببینیم. آن زمان‌ها +۱۸ و این‌ها مد نبود؛ اگر هم بود من اصلا نمی‌دانستم یعنی چه!! همین شد که در کمال بی‌ریایی، مادر و پدر و خواهر و برادر را فراخواندم به دیدن فیلم «خانه‌ای روی آب». وسطای فیلم بود که صدای مادر و پدرم درآمد که این چه فیلمیه و از کجا گرفتی و قطعش کن و اینا!! منم قطعش کردم و اینا، بدون اینکه حتی بدونم چرا!!

امروز تصمیم گرفتم دانلودش کنم و بعد از ۱۵ سال ببینم چیو نباید می‌دیدم. هنوز ندیدم ولی به نظرم بعد دیدنش عکس‌العملم این خواهد بود که: فقط همین؟!!

فیلو سوفیا
۰۷شهریور

-می‌خواهم ژرف بزیم و جوهر زندگی را بمکم!!

+بپا سوراخ نشه یه وقت!!

فیلو سوفیا