فیلوسوفیا

۰۷شهریور

-می‌خواهم ژرف بزیم و جوهر زندگی را بمکم!!

+بپا سوراخ نشه یه وقت!!

فیلو سوفیا
۲۴مرداد

.

و بانو گوگوش چه زیبا می‌فرمایند: «چرا از سایه‌های شب بترسم، تو خورشیدو به دست من سپردی» 

فیلو سوفیا
۱۱مرداد

بهار که پنجره ام توری نداشت، اتاقم مهمان کلی قاصدک بود که اصرار میکردند برای براورده شدن آرزوهایم به دوردست‌ها فوتشان کنم...بعد مگس‌ها زیاد شدند...بعد پنجره‌ام توری‌دار شد...بعد قاصدک‌ها دیگر نتوانستند بیایند که شیرینیِ آرزوی براورده شده را از من بگیرند.

فیلو سوفیا
۰۳مرداد

این روزا همش درگیر انجام کارای مربوط به سفارت بودم. امروز هزینه خوابگاه تک نفره‌م تو فرانسه رو پرداخت کردم. حس عجیبی دارم. در لحظه اکنون بیشتر از خوشحالی پذیرش، استرس دارم. میتونم ویزا بگیرم؟ میتونم برم؟ میتونم از پس خودم بربیام؟ میتونم دوست پیدا کنم؟ میتونم بیشتر از ناراحت بودن خوشحال باشم؟ هر سه ماه داروهام میرسن به دستم؟ تحمل گندایی که قراره بزنم دارم؟ تحمل تنهایی رو چطور؟ تحمل پذیرش آدمای دیگه؟ تحمل دور بودن از همه چیزایی که اینجا داشتم؟ تحمل ترک زندگی قبلی و تجربه زندگی جدید؟

فیلو سوفیا
۰۲مرداد

راهم ندادن داخل و گفتن یه روز دیگه با مانتوی تا زیر زانو بیا...بعد که یه چادر گرفتم و الکل پاشی کردم و گذاشتم سرم و کارام رو انجام دادم و رفتم که چادر رو پس بدم، بهم میگه: «هر جا رفتی برگرد به کشورت خدمت کن، عشقم!!» نگفتم:«با مانتوی کوتاه، کشور قبولم نمیکنه!!» همین‌طور نگفتم:«الان شما در نقش فاطی کوماندو داری به کجای کشور خدمت میکنی که نگرانی من از خدمتم جا بمونم؟؟» نگفتم، فقط رفتم.

فیلو سوفیا
۲۸تیر

و جناب ابی چه زیبا می‌فرمویند: "طلوع کن، طلوع کن، که بودنم تازه کنی/ دست مرا بگیری و با بوسه اندازه کنی"

فیلو سوفیا
۲۷تیر

آزمودم عقل دوراندیش را...بعد از این دیوانه سازم خویش را

فیلو سوفیا
۱۸تیر

‌*ایشان همواره وسیع بود و بدون نگاه کردن به رنک دانشگاه‌ها برایشان اپلای مینمود.
*بعد از دعوت شدن به مصاحبه سرچ کرد و وقتی فهمید رنکینگ بیزنس اسکول دعوت‌کننده 31 می‌باشد، برای سلامت روان ادمیشن کامیتی دعا کرد و با فکر اینکه «به درک که قراره بفهمن چه اسکلی هستم و ضایع میشم...اصن من که نگفتم دعوت کنن، خودشون خواستن!!» مشغول آمادگی برای مصاحبه فرضی شد.
*به علت قطعیه اینترنت مخابرات و سرعت لاک‌پشتیِ اینترنت دیتا مصاحبه بر روی پشت بام انجام شد و اوشون هی از استاد موردنظر عذرخواهی میکرد برای قطع شدن مکالمه و استاد هم هی میگفت:  «!!I understand»
*آخر مصاحبه استاد به جای آرزوی موفقیت، گفت: «امیدوارم مشکل اینترنتتون زودتر حل بشه!!»

*مکالمه‌م با یکی از دانشجوهای دپارتمان موردنظر(قبل از مصاحبه):
+ کسی رو میشناسین که از رشته MBA، از دپارتمانتون پذیرش گرفته باشه؟
- نععع، همه صنایعی بودن...آهاااا یادم اومد یکی از بچه‌هامون MBA خونده!!
+چه خوب، پس جای امیدواری هست!!
- البته اون MBA‌ش رو از دانشگاه هاروارد گرفته بود!!
+ :// (مگه خوارزمی چیش از هاروارد کمتره؟!! بی‌ریخت)

*و هنوز باورم نمیشه که اکسپت شدم🙄
*از استاد موردنظر تشکر کردم که "خبر خوب" بهم داده و منم اکسپت میکنم و میام حتما...بعد اون جواب داده: « اینکه میای خبر خوبیه!!» و من نمی دونم چطور میشه برای این بشر فرانسوی موفرفری نمرد!!

فیلو سوفیا
۱۶تیر

هوراااا...بالاخره پذیرش گرفتم:)

فیلو سوفیا
۱۹خرداد

اگه بدونی که ممکنه در آینده چه ضربه‌هایی در اثر شنیدن دروغ‌های مزین بخوری، دست اونهایی که امروز با گفتن حقیقت‌های تلخ به گریه میندازنت می‌بوسی.

فیلو سوفیا