فیلوسوفیا

۳۰فروردين
۳شنبه سر کلاس حل تمرین، دیدم پسری که ردیف اول می‌نشست و با دقت به حرفام گوش میداد وو د بحث ها و حل تمرینات شرکت می نمود و بین خودمون بمونه که اندک کراشمندم بودم بهش، با یکی از دانشجویان دختر اومد سر کلاس و صندلی کناریش نشست، بدون حتی یه صندلی فاصله بینشون!! فک کنید!!  دیگه حالی به ادم میمونه نه والا؛ احوالی به ادم می مونه نه بلا!! اگرچه به علت اینکه ازم کوچیکتره، قضیه کراش داشتن از بیخ و بن اشتباه و منتفیه  ولی نیمچه حسودی ای به دختر دانشجو پیدا کردم و با خودم فکر کردم پسر به این برازندگی اخه با این دختر؟!! هم از لحاظ درسی فک کردم و هم قیافه، چون حالا منو بی خیال بشیم، دخترای برازنده تری تو کلاس هستن که حتی خود من هم بهشون کراش دارم از بس که گلن!!
این حسادت ادامه یافت تا اینکه اومدم خونه و یهو شستم خبردار شد که چون قرار بود ازشون کوییز بگیرم، پسره رفته اونجا نشسته که به دختره تقلب برسونه...اخه اگرچه کوییز نگرفتم ولی موقع حل سوالات دختره هیچی بارش نبود به واقع. 
حالا با توجه به اینکه دیگه نمی خوام کراشم اونجا بشینه، فکر می کنم تا آخر ترم کوییز  بی کوییز ؛) فردا  روزی اگه استادم پرسید چرا از این کلاس کوییز نگرفتی؟ دلیلمو بشنوه قانع میشه دیگه، نه؟

۹۸/۰۱/۳۰
فیلو سوفیا

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.