۱۹اسفند
شنبه بعد از مدتها دوچرخه سواری کردم و رفتم طبیعت گردی...یه قسمتهایی شیب ملایمی داشت و پاهام واقعا نمیکشید رکاب بزنم...فشار زیادی بهم اومده بود و ۱شنبه آثارش کاملا مشخص شد...هنوز هم قدم برداشتن برام سخته...دیروز و پریروز تو خوابگاه موندم و از اینکه چرا باید ام اس داشته باشم و تفریحات خیلی عادی برام زهرمار بشه، حرص خوردم... از درد جایی هم نمی تونستم برم اون دو روز... تهش با این استدلال که ملت دارن جوون جوون از کرونا پر پر میشن، بعد این چه غریه داری میزنی آخه، خودمو آروم کردم...امروز رفتم دانشگاه، درد داشتم ولی کمتر، ولی امیدوارتر، ولی قویتر، ولی به درک که ام اس دارم تر.