۰۷ارديبهشت
یه شب مامان داشت یه فیلمی نگاه میکرد، من هم چون داشتم چایی می خوردم دیدم یه قسمتش رو و بازی های مسخره و غیرطبیعیشون رو به همراه موضوع چرتش، یهو انقد اعصابم ازش خورد شد جلو خانواده اومدم بگم «عجب فیلم تخمی ایه!!» که با توجه به اینکه وسطاش متوجه شدم خانواده از اونجا رد میشد، گفتم «عجب فیلمه تُخ...داغونیه!!»
پریروز رفته بودیم مهمونی، دقیقا همین حس رو نسبت به عده ای از اعضای فامیل داشتم ولی باز خانواده و حتی فامیل رد میشد!!
یکی از بچه های وبلاگ نویس میگفت میخواد بره یه کشوری که هیچ ایرانی ای اونجا نباشه؛ حالا من نه اونقدر غلیظ ولی حتما یه جایی میرم که هیچ فامیلی دستش بهم نرسه!!
۹۸/۰۲/۰۷