گفت: اگه تو این لحظه کار درست رو انجام ندی، فقط به این معنی نیست که کار درست رو انجام ندادی، بلکه یعنی کار اشتباه رو انجام دادی!!
گفت: اگه تو این لحظه کار درست رو انجام ندی، فقط به این معنی نیست که کار درست رو انجام ندادی، بلکه یعنی کار اشتباه رو انجام دادی!!
آخر ارائهم که تشکر کردم بودم از توجه حضار عکس گل شقایق گذاشته بودم... همکلاسیم پرسید، این گل همون گل اسمته، درسته؟ جواب مثبت دادم. اشاره کرد که اسمم رو سرچ کرده بود قبلا و دیده بود چه گلیم🤪...استادمون که ترکیهایه پرسید: «انگلیسیش چی میشه؟». جواب دادم: «Poppy»... اونم داشت فکر میکرد که به ترکی چی میشم🤗 اول گفت: «یاسمن». جواب دادم: «نه، یاسمن یه گل دیگه هست که ما تو فارسی به همین اسم داریمش»... اونم سرچ کرد و گفت: «به شقایق میگیم gelincik çiçeği». بعد درباره اسامی مشترک گلها تو ایران و ترکیه صحبت کردیم. پرسید: «شماهم میگین لاله؟» گفتم: «بله»...گفت: «تو ترکی به گل Rose میگن gul»... من گفتم: «تو فارسی به flower میگیم گل»...پرسید: «خب به Rose چی میگین؟» گفتم: «همون رز🥴» گفت: «اسم غیرفارسیه!!»
+باید میگفتم گل سرخ، درسته؟ اومدم اینجا غر بزنم: «آخه سرخ هم شد اسم گل» که یادم اومد Rose واژه فرانسویه و به معنی صورتی...ما مثلا نوآوری به خرج دادیم صورتی اونا رو سرخ ترجمه کردیم!! حالا بالاخره گل سرخ، سرخه یا صورتی؟!!
++نتیجه اینکه نه تنها فرانسه و انگلیسی بلد نیستم، فارسیم هم میلنگه🤗
اهدافم شبیه ماهی شدن، یه کم شل بگیرمشون، سر میخورن تو آب و در اعماق گم میشن!! مغزم هم شبیه ماهی شده؛ مثلا همین الان یادم نمیاد درباره کدوم اهداف دارم حرف میزنم!! و اینا دارن کمکم منو میترسونن.
شنبه بعد از مدتها دوچرخه سواری کردم و رفتم طبیعت گردی...یه قسمتهایی شیب ملایمی داشت و پاهام واقعا نمیکشید رکاب بزنم...فشار زیادی بهم اومده بود و ۱شنبه آثارش کاملا مشخص شد...هنوز هم قدم برداشتن برام سخته...دیروز و پریروز تو خوابگاه موندم و از اینکه چرا باید ام اس داشته باشم و تفریحات خیلی عادی برام زهرمار بشه، حرص خوردم... از درد جایی هم نمی تونستم برم اون دو روز... تهش با این استدلال که ملت دارن جوون جوون از کرونا پر پر میشن، بعد این چه غریه داری میزنی آخه، خودمو آروم کردم...امروز رفتم دانشگاه، درد داشتم ولی کمتر، ولی امیدوارتر، ولی قویتر، ولی به درک که ام اس دارم تر.
تصمیم گرفتم به هر کی ازم پرسید:«اگه چیزی که میخوای نشه، چی؟» جواب بدم:«اگه بشه، چی؟»
- از مرور گذشته چی نصیبت میشه؟
+ گوزم نصیبم نمیشه ولی خب راست میگن که ترک عادت موجب مرض است!!
- یعنی الان سالمی؟؟
+دیگه از هیچی مطمئن نیستم...شاید شدم همون چوب دو سر عن!!
باید کلی سال شبانهروز زحمت بکشی تا به جایی برسی که بقیه ببیننت و از حسودیشون بگن یه شبه به اونجا رسید!!
سوالی که برام مطرح شده اینه که چرا چند ساله سعی کردم توقعم رو از خودم کم کنم؟ فکر کنم که استعدادم کمه؟ نخواستم به قول هایتن "شگفت انگیز" باشم؟ چی باعث شده تو ذهنم اون به قول خودم "مثلا خفنی" که قبلا دوست داشتم باشم، نباشم؟ ایا نخواستن، ایا رویای کوچکتری داشتن راهحل راحتتر زندگی کردن برای من شقایق بود یا الکی دارم خودمو گول میزنم؟